برای رویای شیرین زندگیم

تو مثل خواب نسیمی به رنگ اشک شقایق
تو مثل شبنم عشقی به روی پونه عاشق
تو مثل دست سپیده پر از تولد نوری
تو مثل نم باران لطیف و پاک و صبوری
تو مثل مرهم یاسی برای قلب شکسته
تو مثل سایبان امیدی برای یک دل خسته
تو مثل غنچه لطیفی به رنگ حسرت شبنم
تو مثل خنده یاسی و مثل غربت یک غم
تو مثل جذبه عشقی در انتظار رسیدن
در امتداد نوازش گلی ز عاطفه چیدن
تو مثل نغمه موجی غریب و آبی و ساده
شبیه شاخه گلی که افق به چلچله داده  

........  

  

برای رویای شیرین زندگیم

 

ای دل ، به کوی او ز که پرسم که یار کو
 در باغ پر شکوفه ، که پرسد بهار کو
 نقش و نگار کعبه نه مقصود شوق ماست
 نقشی بلند تر زده ایم ، آن نگار کو
جانا ، نوای عشق خموشانه خوش تر است
 آن آشنای ره که بود پرده دار کو
ماندم درین نشیب و شب آمد ، خدای را
 آن راهبر کجا شد و آن راهوار کو
ای بس ستم که بر سر ما رفت و کس نگفت
 آن پیک ره شناس حکایت گزار کو
 چنگی به دل نمی زند امشب سرود ما
 آن خوش ترانه چنگی شب زنده دار کو
 ذوق نشاط را می و ساقی بهانه بود
 افسوس ، آن جوانی شادی گسار کو
یک شب چراغ روی تو روشن شود ، ولی
 چشمی کنار پنجره ی انتظار کو